مقدّمه
یکی از امور فطری در وجود انسانها میل به داشتن فرزند و ادامه نسل است، اما بسیاری از زوجها از نعمت باروری برخوردار نیستند و از این موضوع رنج میبرند. عدم باروری باعث شده است که بسیاری از زندگیها تلخ شده و حتی به جدایی منجر گردد. از جمله مشکلاتی که در مردان باعث ناباروری آنها میشود، این است که برخی از آنها فاقد اسپرم هستند و یا اسپرم آنها توان و خاصیت ترکیب با تخمک زن را ندارد. در ارتباط با زنان نیز باید گفت زنانی وجود دارند که فاقد تخمک بوده یا توان پذیرش اسپرم را ندارند، رحم برخی از زنان توان نگهداری و پرورش جنین را ندارد و یا زنانی وجود دارند که اصلاً رحم ندارند.
این مشکلات از دیرباز وجود داشته با این حال میل به داشتن فرزند در این افراد همچنان ادامه دارد از اینرو انسانها همواره در پی یافتن راهحلی برای این مشکلات بوده و به روشهای گوناگونی متوسل شدهاند.
علم پزشکی با پیشرفتهایی که داشته، توانسته است برای درمان بسیاری از این مشکلات راه حلهایی ارائه دهد یکی از این راهحلها « رحم اجارهای » است.
استفاده از رحم اجارهای برای زمانی است که مشکل ناباروری نه در اسپرم و نه در تخمک و نه در جنین حاصل باشد، بلکه زن با داشتن تخمدانهایی با عملکرد طبیعی فاقد رحم باشد. به علاوه، در صورت وجود نقایصی در ساختمان رحم یا امکان بروز نگرانی و تهدیدهای جدی پزشکی در دوران حاملگی، سلامت زن به خطر افتاده یا مانع جایگزینی جنین در رحم یا حمل آن شود. در همه این موارد، رحم اجارهای ( رحم جایگزین ) یک راهحل انتخابی برای داشتن فرزند خواهد بود. 1
در این روش جنینی که از سلول مادر و پدر شرعی تشکیل یافته در رحم زنی بیگانه که قابلیت بچهدار شدن را دارد، البته در قبال اجرت، قرار میگیرد و به این ترتیب مادری که قادر به پرورش فرزند در رحم خود نیست میتواند فرزند خود را در رحم اجارهای پرورش دهد. اما در این جا این مسئله مطرح میگردد که آیا صاحب فرزند شدن از این طریق مشروعیت دارد؟ و در صورت مشروعیت مباحث دیگری از جمله نفقه، ارث و ... در مورد چنین فرزندی مطرح میگردد.
در این نوشتار سعی شده است تا با بررسی ادله وارده در این زمینه به این مسائل پاسخ داده شود.
تعریف رحم اجارهای (رحم جایگزین )
قبل از ورود به بحث جواز یا عدم جواز استفاده از رحم اجارهای، بهتر است تعریفی از آن ارائه گردد. کاملترین تعریفی که برای رحم اجارهای ارائه شده عبارت است از:
« قرارداد استفاده از رحم جایگزین توافقی است، که بر پایه آن، زنی (مادر جانشین) میپذیرد تا با روشهای کمکی تولید مثل و استفاده از اسپرم و تخمک زوجین طرف توافق (والدین حکمی) که در آزمایشگاه بارور شده و یا به جنین تبدیل شده، باردار شود و در حالی که ارتباط ژنتیکی با فرزند ندارد، فرزند ناشی از آن تخمک بارور شده یا به جنین تبدیل شده را حمل کند و پس از تولد، او را به زوج طرف توافق (والدین حکمی) تحویل دهد». 2
انواع روشهای به کارگیری رحم اجارهای
استفاده از رحم اجارهای یا رحم جایگزین به دو نوع تقسیم میشود:
1 . رحم جایگزین کامل
در این حالت مادر جانشین هیچ ارتباط ژنتیکی با بچه ندارد و تنها به موجب توافق جانشینی در بارداری، اعم از آنکه تجاری یا غیرتجاری باشد، تخمک بارور شده یا جنین رشد یافته در خارج رحم را که متشکل از اسپرم و تخمک والدین حکمی است و با استفاده از روشهای کمکی تولید مثل به وی منتقل گردیده و باردار شده است، حمل میکند.3
2 . رحم جایگزین جزئی (نسبی )
در این حالت بر اساس توافق با مادر جانشین، اسپرم مرد زوجه نابارور به طور مصنوعی به داخل رحم وی منتقل میشود، که پس از حامله شدن فرزند را برای آنها حمل نموده و پس از تولد تسلیم آنها کند. در واقع در این قسم، تخمک مادر جانشین با اسپرم مرد که پدر حکمی به شمار میرود، بارور میشود و مادر جانشین، تخمک بارور شده خود با اسپرم پدر حکمی را حمل میکند؛ بنابراین، مادر جانشین و همچنین پدر حکمی با بچه ارتباط ژنتیکی خواهند داشت و زوجه نابارور، مادر متقاضی به شمار خواهد رفت و هیچ ارتباط ژنتیکی با بچه نخواهد داشت؛ از اینرو در صورت تحویل فرزند به او، رابطه بین آنها از نوع فرزندخواندگی است.
چنین قسمی تخصصاً از بحث ما خارج است؛ چراکه در این قسم زن، صاحب تخمک و رحم و مادر اصلی فرزند است. بنابراین اطلاق مادر جانشین بر چنین زنی و همچنین اطلاق رحم جایگزین بر این رحم صادق نیست و موضوع هبه یا فروش تخمک یا فرزند از سوی مادر نسبی درباره آن قابل طرح و بررسی است. 4
حکم تکلیفی اجاره رحم «جواز یا عدم جواز »
بحث رحم اجارهای از مسائل مستحدثه ای است که با پیشرفت علم پزشکی ایجاد شده و در سالهای نخستین اسلام مطرح نبوده است. از این رو آیه یا روایتی که به طور صریح بر این موضوع دلالت داشته باشد، وجود ندارد. همچنین به دلیل نوظهور بودن این مسئله، از فقهای متقدم فتوایی در این زمینه صادر نشده است. پس به ناچار تنها میتوان به بررسی آراء فقهای معاصر پرداخت.
مشهور فقهای معاصر از جمله آیتالله خامنهای، آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله خویی بر جواز این مسئله حکم نموده و در این باره اختلاف چندانی ندارند.5 تنها عدهای معدود از فقها از جمله آیتالله تبریزی و آیتالله فاضل لنکرانی حکم به عدم جواز نمودهاند. 6
در عدم جواز اجاره رحم به آیات و روایاتی استناد شده است که مورد بررسی قرار می گیرد:
آیات
1 . « وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُن »7
ای رسول ما زنان مؤمن را بگو تا چشمها و فروج واندامشان را محفوظ دارند.
2 . « وَ الَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ » 8
آنان که فروج و اندامشان را از عمل حرام نگاه میدارند، مگر بر جفتهایشان یا کنیزان ملک یمین آنها که هیچ گونه ملامتی در مباشرت این زنان بر آنها نیست و کسی که غیر این زنان حلال را به مباشرت طلبد البته ستمکار و متعدی خواهد بود.
قائلین به عدم جواز، به آیات فوق استناد کرده و معتقدند در این آیات متعلق «حِفظ» حذف شده و حذف متعلق بر عمومیت آن دلالت دارد. یعنی واجب است که زنان مسلمان فروج خویش را از هر چیزی اعم از نگاه، لمس و در اختیار گذاردن برای دیگری که جنینش را پرورش دهد، حفظ کنند. 9
در حالی که آیه اول با توجه به آنچه در تفاسیر آمده تنها بر حفظ فروج از نگاه دیگران دلالت دارد.10
ابوبصير از امام صادق علیه السّلام روايت ميكند که فرمودند: « مقصود از حفظ فرج در تمام آيات قرآن حفظ آن از زناست، جز اين آيه كه مقصود از آن، حفظ فرج از نگاه ديگران است ». 11
از اینرو اگر قرار گرفتن جنین در رحم اجاره شده به طریقی صورت گیرد که مستلزم نگاه نباشد، اشکالی در آن وجود نخواهد داشت.
در آیه دوم نیز با توجه به آنچه در تفاسیر آمده حفظ فروج كنايه از اجتناب از مواقعه نامشروع است، از قبيل زنا، لواط و ...12 و روایت فوق نیز مؤیّد این ادعاست.
روایات
قائلین به عدم جواز به روایاتی نیز استناد کردهاند که مهمترین آنها سه روایت ذیل میباشد.
1 . از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمودند:
« شدیدترین عذاب در روز قیامت، عذاب مردی است که نطفه خود را در رحم زنی نامحرم بریزد. »13
2 . از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده است که فرموند:
« در میان کارهایی که بنی آدم انجام میدهد، کاری بدتر و گرانتر بر خداوند عزّوجلّ از کشتن پیامبر یا امام یا خراب کردن کعبه که خداوند آن را برای بندگانش قبله قرار داده یا ریختن منی از روی حرام توسط مرد در رحم زنی نمیباشد »14
3 . از امام رضا علیه السّلام نقل شده است که فرمودند:
« خداوند زنا را حرام گردانیده؛ زیرا در آن مجموعه فساد هاست، از قتل نفس و از بین رفتن نسبها و ترک تربیت اطفال و کودکان و از بین رفتن ارث و مواردی از این قبیل که زمینههای انواع فساد است.»15
قائلین به عدم جواز با استناد به روایات اول و دوم آوردهاند:
همچنان که از ظاهر این روایات استفاده میشود قرار دادن نطفه در رحم زن نامحرم به هر نحوی که باشد بر مرد حرام است و از گناهان کبیره محسوب میشود. همچنین این گروه با استناد به روایاتی نظیر روایت سوم از جمله دلایل عدم جواز را از بین رفتن نسبها و به هم ریختن تربیت اطفال و از بین رفتن ارث دانسته اند درحالی که در مورد روایات مورد استناد باید گفت:
اولاً : روایات مذکور از اعتبار سندی برخوردار نیستند. در روایت اول علی بن سالم در کتب رجالی مجهول شناخته شده از این رو روایت ضعیف شناخته میشود16 و روایت دوم و سوم نیز مرسل هستند.
ثانیاً: به لحاظ دلالتی روایت اول و دوم ارتباطی با موضوع بحث ما ندارند؛ زیرا این روایات تنها به آمیزش نامشروع دلالت دارند. یعنی تنها ریختن نطفه از طریق مباشرت و مقاربت (زنا) را در بر میگیرند.17 روایت سوم نیز از محل بحث ما خارج است؛ زیرا در فرض مورد بحث ما صاحب نطفه مشخص است.
از اینرو مشکلاتی که در روایت ذکر شده، از جمله از بین رفتن نسب و ارث و ...، را در پی نخواهد داشت.
از آنچه گفته شد مشخص میگردد ادلهاي كه براي اثبات حرمت رحم اجارهای بر آنها استناد شده، هيچگونه دلالتي بر منع ندارند. به همین خاطر اکثر فقهای معاصر بر جواز این عمل فتوا داده و مهمترین دلیلی که در این باره به آن استناد کردهاند اصالۀ الاباحه است.
فقهای امامیه معتقدند هرگاه نسبت به حرمت یا حلیّت چیزی تردید وجود داشته باشد و دلیلی بر حرمت آن یافت نشود، حکم به حلیّت آن داده میشود.
مستند این اصل، آیات و روایاتی است که در این باره وارد شده از جمله روایتی از امام صادق علیه السّلام که میفرمایند:
« کُلُّ شَیءٍ لَکَ حَلالٌ حَتَّی یَرِدَ فِیهِ النَّهیِ » هرچیزی برای تو حلال است تا زمانی که نهی بر آن وارد شود.
در مسئله رحم اجارهای نیز باید گفت: چون هیچ دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد پس این عمل به لحاظ شرعی مشروع است.
به عبارتی اگر اسپرم شوهر و تخمک زن در بیرون رحم یعنى در دستگاه مصنوعى به هم آمیخته و نطفهاى منعقد گردد، وارد کردن این نطفه (به هر یک از مراحل جنین که رسیده باشد) در رحم این همسر جایز است، امّا باید از مقدّمات حرام اجتناب کنند و فرزندى که از این طریق متولّد مىشود، فرزند همان زن و شوهر است و همۀ احکام شرعى فرزندان عادى را دارد.
شایان ذکر است مقصود از مقدمات حرام در این مسئله، نگاه مرد نامحرم به بدن زن یا لمس آن است و همچنین انجام عمل استمنا توسط مرد براى تهیۀ اسپرم و یا تحمیل بارورسازى مصنوعى به مرد یا زن است. البته اگر این امر، جز با ارتکاب مقدّمات حرام ممکن نباشد، در صورت ضرورت اشکال ندارد و منظور از ضرورت این است که مثلاً اگر این کار انجام نشود، زندگى زناشویى آنها مختل مىشود و یا زن گرفتار بیمارى مىگردد
پس از مشخص شدن حکم تکلیفی مسئله، بحث از احکام وضعی آن مطرح میگردد؛ از جمله اینکه مادر شرعی در کودک ناشی از رحم اجارهای کیست؟ حکم امور مالی و غیر مالی آن کدام است؟
احکام وضعی ناشی از رحم اجارهای
1 . نسب کودک ناشی از رحم اجارهای
از آنجا که در رحم اجارهای اسپرم شوهر و تخمک زن، بارور شده و به رحم اجارهای منتقل میگردد، پس در انتساب فرزند به صاحب اسپرم هیچ بحثی نیست؛ زیرا آیات و روایاتی وجود دارد که نسب را متعلق به صاحب نطفه میداند.
از جمله آیه 54 از سوره فرقان که میفرماید:
« وَ هُوَ الَّذي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدير »
و او كسى است كه انسان را از آب آفريد و او را داراى پيوند نسبى و سببى گردانيد و پروردگار تو همواره تواناست.
بنا بر نظر مفسران آیه فوق بر انتساب فرزند به صاحب نطفه دلالت دارد.18
فقها نیز معتقدند حتی در نزدیکیهای غیر متعارف نیز فرزند به صاحب اسپرم ملحق می گردد.19
از اینرو، بحث تنها در انتساب فرزند به مادر است. یعنی در این جا این بحث مطرح است که مادر شرعی کودک ناشی از رحم اجارهای کیست؟ آیا صاحب تخمک مادر شرعی او محسوب میشود یا صاحب رحم؟
در این باره دو نظر وجود دارد:
نظر اول
گروهی معتقدند صاحب رحم مادر کودک است. به اعتقاد ایشان عرفاً مادر به شخصی اطلاق میگردد که کودک را به دنیا می آورد بنابراین در این جا نیز زنی که کودک را در رحم خود حمل نموده و سپس او را به دنیا آورده است، مادر وی به حساب میآید.20
ایشان در این باره به آیاتی نیز استناد کردهاند از جمله آیه دوم از سوره مجادله که در آن آمده است:
« إِنْ أُمَّهاتُهُمْ إِلاَّ اللاَّئي وَلَدْنَهُمْ .... » : مادران تنها همانهايند كه ايشان را زاييدهاند.
در حالی که به آیه فوق در این باره نمیتوان استناد نمود؛ زیرا این آیه در صدد است حكم ظهار را كه در زمان جاهليّت بين مردم عرب معروف بوده لغو و اثرش را كه حرمت ابدى بوده است، نفى نماید.
همچنین اثر ديگر آن را كه مادر شدن همسر براى شوهر باشد، انكار نمايد.21 پس آیه اصلاً در صدد بیان مفهوم شرعی «أم» نبوده است.
این گروه به آیات دیگری نیز استناد کردهاند از جمله آیه 15 از سوره احقاف که میفرماید:
« حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ ... » : مادرش با تحمّل رنج به او باردار شد و با تحمّل رنج او را به دنيا آورد.
و یا آیه 78 سوره نحل: « وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ ...» : و خدا شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد.
در آیات فوق و دیگر آیاتی که با مضامینی مشابه وارد شده، عنوان مادر برای کسی به کار رفته است که کودک را حمل نموده و به دنیا آورده است.
اما این مسئله منافاتی با این ندارد که در مورد غیر از این افراد نیز عنوان مادر به کار رود مانند مادر رضاعی که اگرچه طفل را حمل نکرده و او را به دنیا نیاورده است اما خداوند او را نیز مادر معرفی کرده است :
« أُمَّهاتُكُمُ اللاَّتي أَرْضَعْنَكُم » : مادرهايتان كه به شما شير داده اند.22
نظر دوم
مشهور فقها بر این اعتقادند که مادر شرعی کودک، صاحب تخمک است.23
آیاتی نیز وجود دارد که شاهد این مدعاست از جمله:
آیه دوم از سورۀ انسان « إِنّا خَلَقنَا الإِنسَانَ مِن نُطفَةٍ أمشَاجٍ » : ما انسان را از نطفهاى اندر آميخته آفريديم.
این آیه منشأ وجود انسان را آب مرد و زن بیان نموده. زیرا كلمه نطفه به معناى آب ذكوريت است و كلمه أمشاج جمع كلمه مشيج به معناى مخلوط و ممتزج میباشد و اگر آیه نطفه را به اين صفت معرفى كرده، به اعتبار مخلوط شدن آب نر با آب ماده است.24
و یا آیۀ 6 و 7 از سورۀ طارق « خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ - يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ »
انسان از آب جهندهاى خلق شده كه از صُلْبِ مرد و ميان استخوانهاى سينه زن بيرون مىآيد.
در این آیه نیز منشأ وجود انسان آبی دانسته شده که از زن و مرد است و بیان شده که آن آب از ميان پشت مرد و استخوانهاى سينه زن بيرون مىآيد.25
از آنچه گفته شد مشخص میگردد که چون در رحم اجارهای، جنین از اسپرم مرد و تخمک همسرش تشکیل یافته پس به همانها نیز منتسب خواهد بود. اما در مورد زنی که جنین را در رحم خود پرورش داده و آن را به دنیا آورده است باید گفت اگرچه وی مادر شرعی کودک محسوب نمیگردد اما حکم مادر رضاعی را دارد. زیرا اگرچه آغاز آفرینش کودک، نطفهای است که از اسپرم پدر و تخمک مادر تشکیل یافته اما مراحل بعدی رشد و تغذیه در رحم اجارهای صورت گرفته است. از همین رو برخی از فقها وی را در حکم مادر رضاعی دانسته و حکم به محرمیت و حرمت نکاح بین آنها نمودهاند.26
2 . ارث
از دیگر احکام وضعی مربوط به کودک ناشی از رحم اجارهای، ارث است.
در کنار شروط متعددی که برای ارث بردن یک فرد از دیگری در کتب فقهی ذکر شده از جمله فوت مورث، وجود وارث و نسب نیز ذکر شده است. از این رو فرزندانی که در مورد آنها نسب تحقق پیدا کند از ارث مورث خود برخوردار خواهند شد و هیچ دلیلی برای این امر وجود ندارد که تنها اگر نسب از طریق نکاحِ صحیح باشد، ارث بری تحقق پیدا خواهد کرد.27
در مورد کودک ناشی از رحم اجارهای نیز تحقق نسب احراز گردید. پس اگر سایر شرایط لازم برای توارث نیز محقق باشد، رابطه توارث بین کودک ناشی از این حالت و پدر و مادر شرعی وی برقرار خواهد بود.
اما بحث اصلی در این زمینه در مورد شرط وجود وارث است. از یک طرف بنا بر نظر فقها از شروط ارث آن است که وارث در زمان مرگ مورث موجود باشد و یا در صورت حمل بودن، نطفه در زمان مرگ مورث منعقد شده باشد.28 از طرف دیگر در رحم اجارهای ترکیب اسپرم و تخمک در محیط آزمایشگاهی انجام میگیرد حال چنانچه این ترکیب در زمان مرگ مورث صورت گرفته باشد شرط ارث تحقق مییابد.
اما سؤال در اینجاست که اگر مورث قبل از این امتزاج در محیط آزمایشگاه یا در داخل رحم اجارهای از دنیا برود آیا به خاطر آن که انعقاد نطفه در اینجا صورت نگرفته پس توارثی نیز نخواهد بود؟
عدهای معتقدند شرط وجود وارث در زمان مرگ مورث موضوعیّت ندارد و تنها به خاطر کاشفیّت از نسب این شرط قرار داده شده پس هرگاه انتساب طفل به صاحب اسپرم اثبات گردد، رابطه توارث بین آنها محقق خواهد بود. به همین سبب است که فقها آوردهاند: در ثبوت ارث، صرف انتساب فرزند به مورث کافی است و برای صحّت انتسابِ حمل به مورث، علم به وجود آن در هنگام فوت مورث معتبر است اگرچه انعقاد نطفه پس از فوت وی صورت گرفته باشد. البته مشروط به آن که زنده متولد شود حتی اگر بلافاصله پس از تولد از دنیا برود.29
لازم به یادآوری است که چون در بحث نسب مشخص گردید که نسب کودک ناشی از رحم اجارهای به صاحب اسپرم و تخمک بر میگردد پس توارث نیز تنها بین کودک و صاحب تخمک و اسپرم خواهد بود و چون صاحب رحم و شوهر وی هیچ رابطه نسبی با کودک ندارند پس توارثی نیز بین آنها نخواهد بود.
3 . نفقه
از دیگر مسائل مربوط به کودک ناشی از رحم اجارهای بحث نفقه است.
بنا بر نظر فقها نفقه فرزند برعهده پدر بوده و در صورت نبودن پدر یا عدم توانایی وی در پرداخت نفقه این تکلیف بر عهده اجداد پدری خواهد بود. در صورت نبودن یا عدم توانایی آنها، نفقه فرزند برعهده مادر و در صورت زنده نبودن یا عدم توانایی وی این تکلیف برعهده اجداد و جدات مادری و جدات پدری است.30 در مورد کودک ناشی از رحم اجارهای نیز چون نسب وی به پدر و مادر شرعی (صاحب تخمک و اسپرم) بر میگردد پس طبقات مذکور در مورد این کودک نیز ملزم به پرداخت نفقه هستند.
اما مسئله مهم در این قسمت بحث تعلق نفقه در دوران بارداری است. الزام به نفقه برای زن متوقف به رابطه سببی و زوجیت است در حالی که بین حامل در رحم اجارهای و صاحب اسپرم چنین رابطهای وجود ندارد حال این سؤال مطرح است که آیا با این وجود صاحب اسپرم ملزم به پرداخت نفقه در دوران حمل است؟
برای پاسخ به این پرسش باید نظر فقها و ادله مورد استناد آنها در مورد نفقه زن حامل بعد از انحلال نکاح مورد بررسی قرار گیرد.
از دیدگاه فقها الزام به نفقه مشروط به رابطه سببی است و در صورتی که این رابطه منحل گردد این الزام نیز برداشته خواهد شد.
اما مشهور فقها معتقدند در صورتی که زن باردار باشد حتی در صورت انحلال نکاح نیز تا زمان وضع حمل، مستحق نفقه میباشد.31
مستند این قول آیات و روایاتی است که در این باره وارد شده است از جمله آیه 6 از سوره طلاق:
« وَ إِنْ كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُن » : و اگر باردارند خرجشان را بدهيد تا وضع حمل كنند.
در تفسیر این آیه آمده است: اگر زنان طلاقی حامله باشند باید نفقه آنان پرداخت شود تا فرزند خود را به دنیا آورند.32 در اینجا کلمه طلاق به صورت مطلق ذکر شده از این رو طلاق بائن را که در آن زوجیت به طور کلی از بین رفته نیز در بر میگیرد.
بنابر نظر مشهور فقها استحقاق نفقه برای زن باردار در عده طلاق بائن به خاطر وصف باردار بودن زن و وجود حمل است.33
پس در رحم اجارهای نیز که این وصف وجود دارد و صاحب رحم، کودکِ پدر شرعی را حامل است، الزام به نفقه وجود خواهد داشت امّا در مورد این که این نفقه برای حمل است یا حامل اختلاف نظر وجود دارد و نظر مشهور این است که نفقه برای حمل میباشد.34
آنچه از آیه 6 سوره طلاق بر میآید نیز مؤید این ادعاست. زیرا بر طبق این آیه وجوب نفقه در ایام عدّه بائن به خاطر وجود حمل است و با وضع حمل، چون دیگر حملی وجود ندارد، وجوب نفقه نیز برداشته میشود از این جا معلوم میگردد که نفقه به خاطر حمل بوده نه به خاطر حامل.35
4 . حضانت و ولایت
با احراز انتساب کودک تولدیافته از رحم اجارهای به پدر و مادر شرعی، وی در حکم متولد از نکاح خواهد بود از این رو احکام فقهی و حقوقی مربوط به متولد نکاح از قبیل حضانت و ولایت در مورد این کودک نیز ثابت خواهد بود.
در واقع میتوان گفت: چون انتساب این کودک به صاحب تخمک و اسپرم مشروع میباشد پس وی از کلیه حقوق کودکان مشروع برخوردار خواهد بود.36
نظر فقها درباره رحم اجارهای
در پایان فتوای برخی از فقها در مورد رحم اجارهای را بیان میکنیم:
امام خمینی رحمۀ الله علیه
سؤال : آيا لقاح آزمايشگاهى در صورتى كه اسپرم و تخمك از زن و شوهر شرعى باشد، جايز است؟
پاسخ : عمل مذكور فىنفسه اشكال ندارد، ولى واجب است از مقدمات حرام مانند لمس و نظر اجتناب شود. كودكى كه از اين طريق متولد مىشود ملحق به زن و شوهرى است كه صاحب اسپرم و تخمك هستند.
آیتالله خامنهای دامت برکاته
سؤال : بعضی از بیماران زن به علت اشکال در ساختمان رحم قادر به نگهداری جنین در رحم خود نمیباشند؛ آیا این امکان هست که جنین را به رحم زن دیگری وارد نمایند تا در آنجا پرورش یابد و پس از به دنیا آمدن به والدین اصلی خود بازگردانده شود؟
در واقع در این مدت جنین در یک رحم اجارهای به سر میبرد.
پاسخ : تلقیح زن از طریق نطفه مرد اجنبى فى نفسه اشکال ندارد، ولى باید از مقدمات حرام از قبیل نگاه و لمس حرام و غیر آنها اجتناب شود، به هر حال در صورتى که با این روش کودکى به دنیا بیاید ملحق به شوهر آن زن نمىشود، بلکه ملحق به صاحب نطفه و به زنى است که صاحب رحم و تخمک است.
آیتالله محمدتقی بهجت رحمۀ الله علیه
سؤال : انتقال جنین یا نطفه به رحم اجنبیه چه حکمی دارد؟
پاسخ :مانعی ندارد اگر همراه با امر حرام شرعی نباشد.
آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته
تنها راه برای استفاده از نطفۀ مرد بیگانه این است که مرد موقّتا همسر خود را طلاق دهد و آن زن پس از عدّه به عقد موقّت مرد مورد نظر درآید (هر چند اصلا همدیگر را نبینند) سپس نطفۀ آن مرد را برداشته و در زمان عقد با تخمک زن ترکیب کنند و پس از بخشش باقیماندۀ مدّت عقد موقّت و تجدید عقد دایم با شوهر سابق، نطفۀ ترکیب شده را در رحم او بکارند. فرزندی که متولّد میشود بر آن مرد و زن محرم است، ولی تنها از آن زن و صاحب نطفه ارث میبرد.
آیت الله صافی گلپایگانی دامت برکاته
به طور کلی عمل تلقیح اگر مستلزم نظر یا لمس حرام باشد تکلیفاً حرام است و به نظر اینجانب جواز تلقیح اجنبی به همسر اگر چه بوسیله خود همسر باشد محل اشکال است و در فرضی که انجام شود، فرزند به مرد صاحب اسپرم تعلق دارد و اگر دختر باشد به شوهر شما محرم است؛ چون ربیبه او است و نسبت به خود شما چه پسر باشد یا دختر حکم فرزند را دارد و به شما محرم است.
آیت الله مهدی هادوی تهرانی دامت برکاته
عمل تزریق اسپرم در رحم جایز است، هر چند باید توابع این باروری مانند مسأله نسبت بچه با صاحب اسپرم که پدر طبیعی او محسوب میشود، مورد توجه قرار گیرد.
پی نوشت ها :
1 . عباس نائب زاده ، بررسی حقوقی روشهای نوین باروری مصنوعی، ص79.
2 . محمد علیزاده ، وضعیت فقهی حقوقی قرارداد استفاده از رحم جایگزین ، ص181.
3 . از جمله این فقها آیت الله خامنه ای و آیت الله مکارم شیرازی می باشند. روش های نوین تولید مثل انسانی از دیدگاه فقه و حقوق ، ص397 . خویی، منهاج الصالحین، ج1، ص 428.
4 . از جمله مرحوم آیت الله میرزا جواد تبریزی، صراط النجاۀ ، ج 6 ، ص 459 / مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی ، جامع المسائل ، ج1 ، ص 606 . 5 . نور ، آیۀ31.
6 . مؤمنون ، آیۀ 7 – 5.
7 . شهاب الدين حسيني، التلقيح الصناعي بين العلم و الشريعة ، ص 111 . محمد روحاني علي آبادي ، حكم شرع تلقيح اسپرم و نطفه بيگانه، روشهاي نوين توليد مثل انساني ، ص 288.
8 . فضل بن حسن طبرسی، تفسیر جوامع الجامع ، ج3 ، ص103 . محمد حسین طباطبايي ، تفسیر الميزان ، ج15، ص 111.
9 . محمد بن یعقوب كليني ، اصول كافي ، ج2 ، ص 40 . محمد تقی مجلسي ، لوامع صاحبقراني ، ج8 ، ص 81 .
10 . محمد حسین طباطبائی، تفسیر المیزان ، ج15 ، ص 10 . فضل بن حسن طبرسی ، مجمع البیان ، ج7 ، ص 159.
11 . حرّ عاملی ، وسائل الشیعه ، ج 20 ، ص318 .
12 . همان.
13 . همان ، ص 311.
14 . محمد مؤمن ، كلمات سديده في مسائل جديده ، ص 80 . محمد روحانی علی آبادی ، حكم شرع تلقيح اسپرم و نطفه بيگانه، روشهاي نوين توليد مثل انساني، ص307.
15 . شيخ محمد بن اسماعيل حائرى مازندرانى ، منتهى المقال في أحوال الرجال ، ج5 ، ص12.
16 . حر عاملی ، وسائل الشیعه ، ج18 ، ص128.
17 . محمد حسین طباطبائی ، تفسیر المیزان ، ج15، ص 229.
18 . محمد آصف محسنی ، الفقه و مسائل طبّية ، ص 91 . يوسف القرضاوي ، فتاوي معاصرة ، ج 2 ، ص 197.
19 . محمد حسین طباطبائی ، تفسیر المیزان ، ج19 ، ص178.
20 . نساء ، آیۀ 23.
21 . محمد مؤمن ، كلمات سديده في مسائل جديده ، ص 98 و 99 .
22 . محمد حسین طباطبائی ، تفسیر المیزان ، ج20 ، ص121 . فضل بن حسن طبرسی ، مجمع البیان ، ج 10، ص616.
23 . فضل بن حسن طبرسی ، جوامع الجامع ، ج 4 ، ص 474.
24 . امام خمینی ، تحریر الوسیله ، ج2 ، ص 622.
25 . حسن امامی ، حقوق مدنی ، ج3 ، ص216.
26 . محمد محسن فیض کاشانی ، مفاتیح الشرایع ، ج3 ، ص316.
27 . محمد حسن نجفی ، جواهر الکلام ، ج39 ، ص79 . سید علی بن محمد طباطبائی ، ریاض المسائل ، ج14، ص 433.
28 . نجم الدین حلی ، شرایع الاسلام ، ج2 ، ص297.
29 . فضل بن حسن طبرسی ، مؤتلف من المختلف بین ائمه السلف ، ج2 ، ص292 . محمد بن حسن طوسی ، المبسوط فی فقه الامامیه ، ج6 ، ص24.
30 . محمد حسین طباطبائی ، تفسیر المیزان ، ج19، ص 317.
31 . حسن بن یوسف حلی ، تحریر الاحکام ، ج2 ، ص75 . نجم الدین جعفر حلی ، شرایع الاسلام ، ج2 ، ص295.
32 . زیدالدین بن علی عاملی ، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه ، ج6 ، ص 80.
33 . محمد بن علی طوسی ، النهایۀ ، ص543.
34 . نایب زاده، بررسی حقوقی روشهای نوین باروری مصنوعی ، 392 . محمد روحانی و فاطمه نوغانی ، احکام پزشکی ، ص 70.
35 . روح الله موسوی خمینی ، توضيح المسائل ، ج2 ، ص 948.
36 . خلیل علی محمدزاده ، پزشکی در آیینه اجتهاد ، ص۱۱۶ ، استفتاء شماره ۷/۱۱۸۵۷.